جوانان دیگری هم هستند که سخن بگویند
بولتن همبستگی کارگری
در چارچوب بحث هایی پیرامون «نسل دهۀ 90» به دنبال اعتراضات پارک گِزی، مصاحبه هایی از سوی بولتن «همبستگی کارگری» صورت گرفته است که نشان می دهد جوانان طبقۀ کارگر با مشکلات بزرگی دست به گریبان اند؛ اما کوچکترین توجهی به این مشکلات نمی شود. از جوانان متعلق به اقشار مرفه که در طول اعتراضات گِزی دست بالا را پیدا کردند و تحسین می شدند، به گونه ای صحبت می شود که گویا معرّف کلّ جامعه هستند. جوانانی که گویا در مدارسی با کیفیت بالا تحصیل کرده اند، همراه با فن آوری مدرن رشد کرده اند، سرکش هستند و شیفۀ آزادی خود. اما کارگرانی هم هستند که در دهۀ 90 متولد شده اند. این کارگران جوان هم که دشواری ها و مشقات بیگارخانه ها را متحمل می شوند حرفی برای گفتن دارند.
می گویند آن چه به آن ها آسیب می رساند این است که از فرصت کودکی کردن محروم بوده اند. کودکی آن ها در حالی ربوده شد که سایر کودکان مشغول بازی بودند. زن کارگر جوانی که از بیماری های مزمن رنج می برد توضیح می دهد که چگونه مجبور بود در سن 12 سالگی برای کار به کارخانه ای برود:
«من یک دختر بچۀ 12 ساله بود. اولین شغلم، کار در یک کارخانۀ بافندگی با ماشین آلات عظیم بود. روزهای وحشتناکی آن جا داشتم. می خواستم فوراً بیرون بروم و همین موضوع را به مادرم گفتم. در جوابم گفت: “عادت می کنی”. آن ماشین آلات انگار من را مجازات می کردند؛ آن روزهای کاری هم به نوعی عاطلی و باطلی بود. من نمی خواستم کار کنم، ولی مادرم می گفت که “عادت می کنی”. ولی من عادت نکردم».
جوانان طبقۀ کارگر به کار کردن در شرایط دشوار، از جمله ساعات طولاتی کار، وادار می شوند. سوانح کار بیشماری برایشان رخ می دهد که منجر به جان باختن یا نقص عوض این بدن های جوان می گردد. آن ها در اوج جوانی خود با مشکلاتی جدی رو به می شوند که هیچ یک غیرقابل اجتناب نیستند. برای مثال رایج ترین مورد، قطع انگشتان یا قطع دست است. بسیاری از آن ها احساس شرم می کنند که دستان خود را از جیب بیرون بیاورند؛ آن ها احساس می کنند که ناقص هستند و بنابراین کلّ زندگی خود را به کشمکش با این مشکلات روحی و روانی سپری می کنند.
سوء رفتار و توهین هم به کارگران جوان ضربه می زند. آن ها می گویند که حتی با حیوانات هم بهتر رفتار می شود و این که کارفرمایان به سلامتی و رفاه کارگران اهمیتی نمی دهند. آن ها مجبور بوده اند که به دلیل عدم سازمان یافتگی، به عرق ریختن و سوء رفتار تن در دهند. چرا که حفظ عزت یک شخص، احترام و رفتار مناسب، دلیلی برای اخراج شدن است. فقط اگر همین فحاشی و توبیخ نباشد، محیط کار از منظر آن ها «بسیار راحت» خواهد بود.
مشکل دیگری که اغلب کارگران متولد دهۀ 90 از آن می گویند، انزوا است. آن ها نه پول دارند و نه وقت و انرژی برای یافتن دوست و ملاقات با آن ها در خارج از محیط کار. وقتی میکروفون را جلو می بریم و می پرسیم که چه طور هستند، برخی کارگران در همان حال که سرشان را پایین انداخته و به سمت خانه می روند، جیب یا کیف پولشان را نشان می دهند. آن ها به ما می گویند که برای حداقل دستمزد کار می کنند و در جدال برای رفع نیازهایشان، حتی پول یک فنجان چای در کافه هم برایشان باقی نماند. بنابراین معاشرت با دوستان و گشت و گذار برای آن ها بیش از پیش ناممکن می شود.
کارگران جوان با سایر جوانان در پارک گِزی تفاوت دارند؛ دربارۀ تفاوت هایشان می گویند: «آن ها مجبور نیستند که کار کنند، اما ما مجبوریم. در همان حال که آن ها به بیمارستان های خصوصی می روند، ما به زحمت می توانیم حتی برای رفتن به بیمارستان عمومی جهت معالجاتمان از کارفرما اجازۀ مرخصی دریافت کنیم. آن ها به این فکر می کنند که “کجا خوش بگذارنند”، ما به این فکر هستیم که “برای خانواده هایمان چه می توانیم بکنیم”. در همان حال که آن ها هیچ نوع نگرانی از باب آیندۀ خود ندارند، ما باید فکر کنیم که “فردا چه کار کنیم”. آن ها شغل های خوب با درآمدهای بالا و امنیت بیشتر پیدا می کنند، اما ما فاقد هرگونه امنیت شغلی هستم. آن ها چیزی از سوانح کار نمی دانند، اما ما هستیم که زندگی یا اعضای بدن خود را از دست می دهیم.» در یک کلمه، در همان حال که جوانان مرفه و ثروتمند زندگی راحتی دارند، کارگران جوان محکوم به تحمل بار سنگین زندگی هستند.
بنابراین، جوانان یک کلّ واحد نیستند. در یک سو جوانان طبقۀ کارفرمایان و خرده بورژوازی هستند و در سوی دیگر جوانان طبقۀ کارگر. شرایط معیشت و نمای زندگی جوانان مرفه، تماماً متفاوت از جوانان طبقۀ کارگر است. رسانه های سرمایه داری برای مغشوش کردن آگاهی جوانان طبقۀ کارگر، رؤیای بالا رفتن از نردبان اجتماعی را در بوق و کرنا می کنند. جوانان طبقۀ کارگر نباید با چنین رؤیاهایی گمراه شوند، بلکه موقعیت طبقاتی و مشکلات خود را درک کنند. تنها یک راه بُرون رفت برای جوانان طبقۀ کارگر وجود دارد: اتحاد، سازماندهی، آگاهی طبقاتی و مبارزه! ما انتخاب دیگری نداریم.
Son Eklenenler
- رسانه های بورژوازی ادعا می کنند که ویروس کرونا هیچ تبعیضی بین ثروتمندان و فقرا نمی گذارد. آنها این ایده را تبلیغ می کنند که همه گیری دارای طبیعت فوق طبقه ای است. برای این منظور ، آنها به عمد برخی از افراد مشهور را به عنوان افراد مبتلا به کوید نوزده...
- ميادين خالی است ، خيابان ها ساکت هستند ... تصويری از متروک شدگی ، بزرگترين شهرهای جهان را تحت الشعاع قرار می دهد! در بسياری از کشورها شاهد اعلام وضعيت اضطراری هستيم. همراه با اعلاميه های "ما با ويروس کرونا در حال جنگ هستيم" آنها اعلام می کنند : "...
- ما عمیقاً از شنیدن خبر غیرمنتظرۀ قتل شاهرخ زمانی، فعال کارگری سوسیالیست در روز ۱۳ سپتامبر در زندان رجایی شهر کرج به دست رژیم ایران متأسف شدیم. در این جا به خانواده و رفقای او تسلیت می گوییم و باری دیگر رژیم اسلامی ایران را که مستقیماً مسئول مرگ او...
- روز ۲۹ ژانویه، هزاران نفر از کارگران فلزکار اعتصاب خود را علیه اتحادیۀ کارفرمایان MESS (اتحادیۀ صنعتگران فلزکار) آغاز نمودند. این اعتصاب را «اتحادیۀ کارگران متحد فلزکار» (Birleşik Metal-İş ) سازماندهی کرد که شاخۀ وابستۀ DİSK (کنفدراسیون اتحادیه های...
- معلمان از طریق کانون صنفی خود جهت کسب بخشی از مطالبات خود و همچنین اعتراض به حقوق پایمال شده دانش آموزان و خانواده ها از طریق حمله خصوصی سازی به آموزش و بهداشت رایگان که کل جامعه بخصوص طبقه کارگر و زحمتکشان را هدف ستم و بهره کشی مضاعف قرار داده است...
- بهنام ابراهیم زاده، فعال کارگری ایرانی و عضو کمیتۀ پیگیری ایجاد تشکل های کارگری و همچنین فعال حقوق کودک، در تاریخ سوم دسامبر اعتصاب غذای خود را آغاز کرد. او به 5 سال زندان محکوم شده و از ژوئن سال 2010 به این سو در حبس بوده است. در تاریخ 3 دسامبر،...
- کارگران، برادران و خواهران! ما کارگرانی هستیم که روز و شب با مشقت کار می کنیم، تمام ثروت ها را ما تولید می کنیم. همه چیز روی دستان خود ما بنا می شود. ما کسانی هستیم که آسمان خراش ها را بالا می بریم، تونل ها را باز می کنیم، و سینۀ معادن زغال را می...
- همانطور که مستحضر هستید اعتصاب کارگران معدن سنگ اهن بافق وارد فاز جدیدی از مبارزه شده است ودر روزهای گذشته کارفرما و حامیان سرمایه در معدن سنگ اهن بافق یک بار دیگر با دسیسه چینی ،پرونده سازی ،تهدید وصادر کردن قرار بازداشت دهها نفر از کارگران معترض...
- ما کارگران و نمایندگان کارگری که هم اکنون به دلیل فعالیت های کارگری و اقدام در جهت ایجاد تشکل های مستقل کارگری توسط جمهوری اسلامی دستگیر و به دنبال اتهامات ساختگی و ضد کارگری زندانی شده ایم می دانیم که حکومت های سرمایه داری در تمامی جهان علیه...
- در پاسخ به فراخوان اتحادیه های کارگری برزیل کارگران مبارز و آگاه اعتصاب کننده در برزیل، اتحادیه¬های کارگری متعهد و مسئول به جنبش کارگری در برزیل سندیکاهای رشته های آموزش، بهداشت، زمین¬های کشاورزی و خانه
- روز سیزدهم ماه مه، نظام استثمار و بهره کشی سرمایه داری، جان قریب به 300 کارگر معدن زغال سنگ را گرفت و نام آن را «حادثۀ» سوما، شهری در غرب ترکیه، گذاشت. امروز هنوز تعداد نامعلومی از کارگران در زیر آوار به دام افتاده اند. این کشتار، بزرگترین «حادثۀ...
- کارگران و مردم آزادیخواه ترکیه، وقتی خبر کشته شدن معدنچیان سوما در استان مانیسا را بر اثر انفجار معدن سوما در تاریخ 13/5/2014 شنیدیم با دل و جان منقلب شده، گریستیم ، یکبار دیگر سرمایه داران جان صدها کارگر ( تا کنون 300 نفر) را گرفتند.
- در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۳۹۳ زندانیان سیاسی و کارگری بند ۳۵۰ اوین به طور ددمنشانهای مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. غلامحسین اسماعیلی رئیس سازمان زندانها یکی از جنایتکاران اصلی نیز اراجیفی در جهت تکذیب ضرب و شتم زندانیان که به هیچ عنوان پنهان کردنی نیست...